سلاااااااااااام سلاااااااااااام سلاااااااااااام سلاااااااام خوبید؟منم خوبم!جونم براتون بگه که امروز قرار بود بریم قزوین و یه خرده بگردیم یعنی پیمان دیروز گفت که پیامو ببریم قزوین یه خرده بگرده برا همین دیشب با هم هماهنگ کردند که امروز اون ده و نیم خونه ما باشه تا بریم و اونم گفت باشه ما هم صبح بلند شدیم صبونه خوردیم و پیمان همه چیو از دیشب آماده گذاشته بود صبح هم همه رو آماده کرد و گذاشت دم در و هرچی منتظر موندیم پیام نیومد پیمان بهش زنگ زد گفت ده دقیقه دیگه اونجام ده دقیقه شد نیم ساعت بازم نیومد و دوباره پیمان بهش زنگ زد دوباره گفت ده دقیقه دیگه اونجام و پیمان گفت نیم ساعت پیشم گفتی ده دقیقه دیگه اونجام مگه من بهت نگفته بودم ده و نیم اینجا باش که راه بیفتیم الان ساعت یازده و نیمه تو هنوز می گی ده دقیقه دیگه می رسم و. خلاصه یه خرده پشت تلفن بگو مگو کردند و پیمان قطع کرد تا اینکه نیم ساعت بعدش رسید و اومد تو و من با لبخند درو براش باز کردم و سلام دادم با اخم و تخم و با عصبانیت یه سلام سر سری به من داد و رفت سمت پیمان، پیمان گفت الان چه وقت اومدنه دیگه دیر شد اونم داد زد دیر شده که شده که چی بشه و خلاصه دعواشون بالا گرفت و کلی جرو بحث کردند فحش و فحش کاری و . تموم که شد پیمان نشست رو مبل و چشماشو بست و پیام هم تو هال قدم رو رفت منم دیدم اوضاع اینجوریه یه خرده رفتم تو اتاق و یه ربعی ناخنامو سوهان زدم بعدش اومدم بیرون و رفتم به پیمان گفتم ولش کن دیگه پاشید بریم دیر شد که پیمان روشو کرد اون ور و گوش نکرد منم نشستم رو مبلو یه خرده کتاب خوندم چندبار دیگه هم به پیمان گفتم بازم گوش نکرد و یهو پیام درو به سرعت باز کرد و کوبید و رفت سمت آسانسور منم رفتم دنبالش گفتم نرو اونم با عصبانیت گفت ولم کن بابا بشینم اینجا فحش بخورم خلاصه.سوار آسانسور شد و رفت رفتم سراغ پیمان گفتم پاشو نذار بره گفت بذار بره گم شه دیر اومده به جای اینکه معذرت خواهی کنه پرو بازی هم درمی یاره.رفتم سمت آیفون که صداش کنم نره پیمان سرم داد زد که ولش کن بذار بره صداش نکن منم دیگه صداش نکردم و اومدم نشستم و پیمان یه خرده فحشش داد و غر زد و بعدش بلند شد گوشی و کلیدشو برداشت و رفتیم بیرون و کلی پیاده روی کردیم الانم تو اتوبوسیم داریم برمی گردیم خونه

 

 

 

 


مشخصات

آخرین جستجو ها